حلماحلما، تا این لحظه: 9 سال و 7 ماه و 16 روز سن داره

هدیه آسمونی

عکس های اتاق و وسایل شما

حلما خانم اینم عکسایی از اتاق و وسایل سییمونی شما... اینو خودم واست درست کردم...ببین چقدر قشنگه.... اینا رو هم خودم درست کردم برات...چه مامان هنرمندی داری اینا رو هم مامان واست درست کرده   ...
20 بهمن 1393

بدون عنوان

سلام به دختر نازم.مامانی الان که دارم مینویسم 4 ماه و 20 روزت شده ماشالله....داری بزرگ میشیا عزیزم.خیلی هم کارات بامزست و ما کلی از کارات میخندیم.اصلا دوست نداری سرت رو زمین باشه .سریع سرتو از بالش بلند نگه میداری و همزمان پاهاتم بلند میکنی.یه تعادلی داری ماشالله که نگو.ما هم دلمون نمیاد برت نداریم و تندی بلندت میکنیم که تلاشت بی ثمر نمونه   ...
19 بهمن 1393

مشهدی شدی حلما خانوم

سلام مشهدی حلما.مامانم اول نمیخواستیم ببریمت مشهد چون نگران بودیم یه وقت سرما نخوری گلم.چون تو دی ماه بود و هوا یکم سرد بود.خلاصه تصمیم ما بر رفتن شد.عمو و عمه ها و باباجونی اینا هم بودن.ولی خوشبختانه مشهد هوا خیلی خوب بود و شما اصلا اذیت نشدی.بابا علی میگفت بریم به امام رضا بگیم خواب حلما جونی رو تنظیم کنه... اما نه تنها خواب شما تنظیم نشد بلکه مرسانا هم که شبا میخوابید تنش به تنت خورد و بد خواب شد.4 شنبه ساعت 11 بلیط قطار داشتیم و جمعه شب هم ساعت 11 برگشتیم.تو قطار که اصلا شما و مرسانا نخوابیدین و همش بازیگوشی میکردین.راستی اونجا برای اولین بار بردیمت عکاسی و منو شما و بابا علی عکس انداختیم تا یادگاری بمونه.خیلی بامزه شدی جوووونم ...
1 بهمن 1393
1